ای که بر دیده ی صاحب نظران می گذری

خواجوی کرمانی – غزل شماره 853

ای که بر دیده ی صاحب نظران می گذری

پرده بردار که تا خلق ببینند پری

می‌روی فارغ و خلقی نگران از پس و پیش

تا تو یک ره ز سر لطف در ایشان نگری

همه شب منتظر موکب صبحم که مرا

بوی زلف تو دهد نکهت باد سحری

بامدادان که صبا حلّه ی خضرا پوشد

نوعروسان چمن را بگه جلوه گری

این طراوت که تو داری چو به گلزار آیی

گل رویت ببرد رونق گلبرگ طری

در کمالیّت حسنت نرسد درک عقول

هر چه در خاطرم آید تو از آن خوبتری

وه که گر پرده براندازی و زین پرده زنی

پرده ی راز معمّای جهان را بدری

ور بدین شکل و شمایل به در آیی روزی

نه دل من که دل خلق جهانی ببری

خون خواجوست بتا ریخته بر خاک درت

تا بدانی که دگر باره به عزّت گذری

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها