ای لبت خنده بر شراب زده

خواجوی کرمانی – غزل شماره 811

ای لبت خنده بر شراب زده

چشم من بر رهت گلاب زده

شب مه پوش و ماه شب پوشت

طعنه بر ابر و آفتاب زده

هر شبی جادوان بابل را

چشم مست تو راه خواب زده

خط سبز تو از سیهکاری

باز نقشی دگر بر آب زده

هر دممم آن عقیق شورانگیز

نمکی بر دل کباب زده

گنج لطفی و چون تویی حیف است

خیمه بر این دل خراب زده

لعل ساقی نگر به وقت صبوح

آب بر آتش شراب زده

مطرب نغمه ساز پرده سرای

چنگ در پرده ی رباب زده

جان خواجو به آه آتش بار

شعله در آبگون حجاب زده

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها