خواجوی کرمانی – غزل شماره 775
وقت صبوح شد به شبستان شتاب کن
برگ صبوح ساز و قدح پر شراب کن
خورشید را ز برج صراحی طلوع ده
وانگه ز ماه نو طلب آفتاب کن
خاتون بکر مهوش آتش لباس را
از ابر آبگون زجاجی نقاب کن
آن آتش مذاب در آب فسرده ریز
و آن بسد گداخته در سیم ناب کن
لب را به لعل حل شده رنگ عقیق بخش
کف را به خون دیده ی ساغر خضاب کن
بهر صبوحیان سحرخیز شب نشین
از آتش جگر دل بریان کباب کن
شمع از جمال ماه پریچهر برفروز
قند از عقیق یار شکر لب در آب کن
ای رود پرده ساز که راه دلم زنی
بردار پرده از رخ و ساز رباب کن
خواجو تو را که گفت که در فصل نوبهار
از طرف باغ و باده ی ناب اجتناب کن