خیز تا برگ صبوحی به چمن ساز کنیم

خواجوی کرمانی – غزل شماره 659

خیز تا برگ صبوحی به چمن ساز کنیم

دیده ی مرغ صراحی به قدح باز کنیم

زاهدان را به خروشیدن چنگ سحری

از صوامع به در میکده آواز کنیم

باده از جام لب لعبت ساقی طلبیم

مستی از چشم خوش شاهد طنّاز کنیم

بلبلان چون سخن از شاخ صنوبر گویند

ما حدیث قد آن سرو سرافراز کنیم

چنگ در حلقه ی آن طرّه ی طرّار زنیم

چشم در عشوه ی آن غمزه ی غمّاز کنیم

وقت آن است که در پای سهی سرو چمن

برفشانیم سر دست و سرانداز کنیم

کعبه ی روی دلارای پریرویان را

قبله ی مردمک چشم نظر باز کنیم

از لب روی فزا راح مروّح نوشیم

همچو عیسی پس از آن دعوی اعجاز کنیم

سایه ی شهپر سیمرغ چو بر ما افتاد

گر چه کبکیم چه اندیشه ی شهباز کنیم

در قفس چند توان بود بیا تا چو همای

پر برآریم و برین پنجره پرواز کنیم

چون نواساز چمن نغمه سرا شد خواجو

خیز تا برگ صبوحی به چمن ساز کنیم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها