ای شب زلفت غالیه‌سا وی مه رویت غالیه‌پوش

خواجوی کرمانی – غزل شماره 550

ای شب زلفت غالیه‌سا وی مه رویت غالیه‌پوش

نرگس مستت باده‌پرست لعل خموشت باده‌فروش

نافه ی مشک از گل بگشا بدر منیر از شب بنما

مشک سیه بر ماه مسا سنبل تر بر لاله مپوش

لعل لب است آن یا می ناب باده ی لعل از لعل مذاب

شکّر تنگ از تنگ شکر آب حیات از چشمه ی نوش

شمع چگل شد باده‌گسار شمسه ی گردون مشعله‌دار

ماه مغنّی گو بسرای مرغ صراحی گو بخروش

باده‌گساران مست شراب جمع رفیقان مست و خراب

بر بت ساقی داشته چشم بر مه مطرب داشته گوش

مطرب مجلس نغمه‌سرای شاهد مستان جلوه‌نمای

گر شنوم کو صبر و قرار ور نگرم کو طاقت و هوش

پیر مغان در میکده دوش گفت چو خواجو رفت ز هوش

گو می نوشین بیش منوش تا نبرندش دوش به دوش

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها