رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت برده‌اند

خواجوی کرمانی – غزل شماره 366

رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت برده‌اند

خار ما خوردیم و ایشان گل به دست آورده‌اند

گر حرامی در رسد با ما چه خواهد کرد از آنک

رخت ما پیش از نزول ما به منزل برده‌اند

می‌پرستان محبت را ز غم اندیشه نیست

از برای آنکه آب زندگانی خورده‌اند

هر که در عشق پری‌رویان نیامد در شمار

عارفانش از حساب عاقلان نشمرده‌اند

با وجود آنک بد گفتند و نیک انگاشتیم

ما نیازردیم و بدگویان ز ما آزرده‌اند

گلعذاران بین که کلّ پرده بر ما می‌درند

ما برون افتاده ویشان همچنان در پرده‌اند

بادپیمایان که آگه نیستند از سوز عشق

زان نمی‌سوزند از آه گرم ما کافسرده‌اند

زنده دل قومی که پیش تیغ عشقت شمع‌وار

ز آتش دل سر فدا کردند و پای افشرده‌اند

چون به بدنامی برآمد نام خواجو در جهان

نیکنام آنها که ترک نیکنامی کرده‌اند

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها