خواجوی کرمانی – غزل شماره 349
دل مجروح مرا آگهی از جان دادند
جان غمگین مرا مژده ی جانان دادند
پیش خسرو سخن شکّر شیرین گفتند
به زلیخا خبر از یوسف کنعان دادند
آدم غمزده را بوی بهشت آوردند
مرغ را باز بشارت ز گلستان دادند
خبر چشمه ی حیوان به سکندر بردند
مژده ی خاتم دولت به سلیمان دادند
هودج ویس به منزلگه رامین بردند
پایه ی سلطنت شاه به دربان دادند
دعد را پرده ز رخسار رباب افکندند
ذرّه را رفعت خورشید درخشان دادند
عام را خلعت خاص از بر شاه آوردند
خضر را شربتی از چشمه ی حیوان دادند
تشنه ی بادیه را باز رساندند به آب
کشته ی معرکه را بار دگر جان دادند
باغ را رونقی از سرو روان افزودند
کاخ را زینتی از شمع شبستان دادند
مژده ی آمدن خواجه به خواجو بردند
بنده را آگهی از حضرت سلطان دادند