چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد

خواجوی کرمانی – غزل شماره 240

چون سنبل تو سلسله بر ارغوان نهاد

آشوب در نهاد من ناتوان نهاد

چشمت به قصد کشتن من می کند کمین

ورنی خدنگ غمزه چرا در کمان نهاد

هیچش به دست نیست که تا در میان نهد

سرّی که داشت با تو کمر در میان نهاد

بر سرو کس نگفت که طوطی شکر شکست

بر ماه کس ندید که زاغ آشیان نهاد

در تابم از دو سنبل هندوت کز چه روی

سر بر کنار نسترن و ارغوان نهاد

ای جان من جهان لطافت تویی ولیک

دل بر وفای عهد جهان چون توان نهاد

زآن رو که در جهان به جمالت نظیر نیست

هر کس که دید روی تو سر در جهان نهاد

الفاظ من به لفظ تو شیرین چو شکّرست

گویی لب تو هم شکر اندر دهان نهاد

خواجو چو نام لعل لبت راند بر زبان

نامش زمانه طوطی شیرین زبان نهاد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها