بهار روی تو بازار مشتری بشکست

خواجوی کرمانی – غزل شماره 142

بهار روی تو بازار مشتری بشکست

فریب چشم تو ناموس سامری بشکست

رخ تو پرده ی دیبای ششتری بدرید

لب تو نامزد قند عسکری بشکست

قد تو هوش جهانی به چابکی بربود

خط تو توبه ی خلقی به دلبری بشکست

چو حسن روی تو آوازه در جهان افکند

دل فرشته و هنگامه ی پری بشکست

چو شام زلف تو مشاطه از قمر برداشت

رخ تو رونق خورشید خاوری بشکست

دلم به بتکده میرفت پیش ازین لیکن

خلیل ما همه بت های آزری بشکست

چو برگ تسترن از شاخ ضیمران بنمود

به عشوه گوشه ی بادام عبهری بشکست

ببرد گوی ز مه طلعتان دور قمر

چو بر قمر سر چوگان عنبری بشکست

به نوک ناوک آه سحرگهی خواجو

طلسم گنبد نُه طاق چنبری بشکست

ز بس که می کند از دیده سیم پالایی

به چهره قیمت بازار زرگری بشکست

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها