مگذر ای یار و در این واقعه مگذار مرا

خواجوی کرمانی – غزل شماره 13

 

مگذر ای یار و در این واقعه مگذار مرا

چون شدم صید تو برگیر و نگهدار مرا

اگرم زار کشی میکش و بیزار مشو

زاری ام بین و ازین بیش میازار مرا

چون در افتاده ام از پای و ندارم سر خویش

دست من گیر و دل خسته به دست آر مرا

بی گل روی تو بس خار که در پای من است

کیست کز پای برون آورد این خار مرا

برو ای بلبل شوریده که بی گلرویی

نکشد گوشه ی خاطر سوی گلزار مرا

هر که خواهد که به یک جرعه مرا دریابد

گو طلب کن به در خانه ی خمّار مرا

تا شوم فاش به دیوانگی و سرمستی

مست و آشفته برآرید به بازار مرا

چند پندم دهی ای زاهد و وعظم گویی

دلق و تسبیح تو را خرقه و زنّار مرا

ز آستانم ز چه بیرون فکنی چون خواجو

خاک را هم ز سرم بگذر و بگذار مرا

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها