ورود-ثبت نام

خواهم که دهم جان به تو میل دلم این است

ایرج میرزا – غزل شماره 4

خواهم که دهم جان به تو میل دلم این است

ترسم که پسندت نشود مشکلم این است

پروا مکن از قتل من امروز که فردا

شرط است نگویم به کسی قاتلم این است

منعم مکن از عشق بتان ناصح مشفق

دیریست که خاصیّت آب و گلم این است

رسوای جهان گشتم و بدنام خلایق

از عشق تو ای ترک پسر حاصلم این است

هرگز نروم جای دگر از سر کویت

تا جان بود اندر تن من، منزلم این است

جز وصل رخ دوست نخواهم ز خدا هیچ

در دهر امیدی که بوَد در دلم این است

از جود تو در عدل ولیعهد گریزم

کز جمله شهان پادشه عادلم این است

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *