تیر و سنان و خنجر و شمشیرم آرزوست

اقبال لاهوری

پیام مشرق

شماره 230

تیر و سنان و خنجر و شمشیرم آرزوست

با من میا که مسلک شبیرم آرزوست

از بهر آشیانه خس اندوزیم نگر

باز این نگر که شعله ی درگیرم آرزوست

گفتند لب ببند و ز اسرار ما مگو

گفتم که خیر نعره ی تکبیرم آرزوست

گفتند هر چه در دلت آید ز ما بخواه

گفتم که بی حجابی تقدیرم آرزوست

از روزگار خویش ندانم جز این قدر

خوابم ز یاد رفته و تعبیرم آرزوست

کو آن نگاه ناز که اول دلم ربود

عمرت دراز باد همان تیرم آرزوست

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها