ورود-ثبت نام

شیشه ی صبر و سکونم ریز ریز

اقبال لاهوری

جاوید نامه

شماره 58

زنده رود رخصت می شود از فردوس برین و تقاضای حوران بهشتی

شیشه ی صبر و سکونم ریز ریز

پیر رومی گفت در گوشم که خیز

آن حدیث شوق و آن جذب و یقین

آه آن ایوان و آن کاخ برین

با دل پر خون رسیدم بر درش

یک هجوم حور دیدم بر درش

بر لب شان زنده رود ای زنده رود

زنده رود ای صاحب سوز و سرود

شور و غوغا از یسار و از یمین

یک دو دم با ما نشین با ما نشین

 

زنده رود

راهرو کو داند اسرار سفر

ترسد از منزل ز رهزن بیشتر

عشق در هجر و وصال آسوده نیست

بی جمال لایزال آسوده نیست

ابتدا پیش بتان افتادگی

انتها از دلبران آزادگی

عشق بی پروا و هر دم در رحیل

در مکان و لامکان ابن السبیل

کیش ما مانند موج تیز گام

اختیار جاده و ترک مقام

 

حوران بهشت

شیوه ها داری مثال روزگار

یک نوای خوش دریغ از ما مدار

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *