ترسم که تو میرانی زورق به سراب اندر

اقبال لاهوری

جاوید نامه

شماره 11

نوای سروش

ترسم که تو میرانی زورق به سراب اندر

زادی به حجاب اندر میری به حجاب اندر

چون سرمه ی رازی را از دیده فروشستم

تقدیر امم دیدم پنهان به کتاب اندر

بر کشت و خیابان پیچ بر کوه و بیابان پیچ

برقی که به خود پیچد میرد به سحاب اندر

با مغربیان بودم پر جستم و کم دیدم

مردی که مقاماتش ناید به حساب اندر

بی درد جهانگیری آن قرب میسر نیست

گلشن به گریبان کش ای بو به گلاب اندر

ای زاهد ظاهر بین گیرم که خودی فانی است

لیکن تو نمی بینی طوفان به حباب اندر

این صوت دلاویزی از زخمه ی مطرب نیست

مهجور جنان حوری نالد به رباب اندر

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها