سری به پنجره بزن ،
باد را
بوسیده ام .
*****
دست من نیست که پاییز می آید .
تو نباشی
فصل ها پی در پی
می آیند و می روند
بی هیچ بهاری … .
*****
پشت پرچین پلک هایـت،
می نشینم هر صبح ،
چون مرغکیزتشنه ،
براینوشیدن نگاه تو … .
*****
نیستی !
ببین طبیعت چه غوغایی می کند
در نبودت
حتی بهار هم خودنمایی می کند … .
*****
خواب آمد مرا با خود ببرد
امشب هم نرفتم بی تو … .
*****
ظلم است
اگر دلتنگت نشوم
وقتی
آنقدر زیبایی
*****
نقطه ها
پایان جمله هایی است
که به تو ختم می شود
*****
بارانی نیست ،
پس چرا
من خیس یاد توام ؟
*****
هنوز هم پنجره را به نام تو باز می کنم
هر صبح
با طلوع چشمان تو
آفتابیست و نورانی
سرزمین دلم
واژگان کلیدی: اشعار ایرج تمجیدی،نمونه شعر ایرج تمجیدی،شاعر ایرج تمجیدی،شعرهای ایرج تمجیدی،شعری از ایرج تمجیدی،یک شعر از ایرج تمجیدی،شعر نو ایرج تمجیدی،شعر کوتاه ایرج تمجیدی،هایکو ایرج تمجیدی،عاشقانه های ایرج تمجیدی.