شعر نخست :
تمام شده است؟
این جاودانگی های خیلی کوچک
به دست ساعت های مچی بلیعده شده
و بازتاب آن در تودرتوهای ذهن
نه ! هیچ کس نمرده است ! هیچ کس بدبخت نیست !
دست،دست تو،دست هایمانچروکیده
هنوز گرمای همان زمان را دارند
وقتی ما زنده بودیم. زنده بودیم ما؟
حالا ما از همیشه زنده تریم.
دروغ ، که آدمی تنها خواهد بود.
هیچ چیزی که من احساس می کنم در واقعیت تمام نمی شود.
همه چیز با وهم تمام شدن ، تمام خواهد شد.
“برگردان:مودب میرعلایی”
شعردوم :
کارلوس ! آرام بگیر
عشق همین است که می بینی :
امروز بوسه، فردا بی بوسه
پس فردا یکشنبه است
و هیچ کس نمی داند حکایت دوشنبه چیست !
نه جان سختی ثمری داردنه خودکشی .
اما خود را نکُش ! خود را نکُش !
تمام و کمال ، خود را نگهدار برای عروسی
گیرم کسی نداند آیا و کی خواهد بود.
پسرم کارلوس !
عشقِ در تاریکی، نه، عشقِ در روشنای روز
همیشه اندوهبار است
اما این را به هیچکس نگو
که نه می داندو نه خواهد دانست .
“برگردان:بهنود فرازمند”
واژگان کلیدی: اشعار کارولس دروموند د آندارده،نمونه شعر کارلوس دروموند د آندراده،شاعر کارلوس دروموند د آندراده،شعرهای کارلوس دروموند د آندراده،شعری از کارلوس دروموند د آندراده،یک شعر از کارلوس دروموند د آندراده،سروده های برگردان به پارسی کارلوس دروموند د آندراده،شعرهای ترجمه شده به فارسی کارلوس دروموند د آندراده،شاعر برزیلی،شاعر کشور برزیل،شاعر آمریکای لاتین،کارلوس دروموند دِ آندراده،كارلوس دروموند دي أندرادي،كارلوس دروموند د آندراده.
Carlos Drummond de Andrade،poemas،quotes،poems