شعر نخست :
نگاه من چه عاشقانه بیقرار میشود
دوباره خاک غمزده بنفشه زار میشود
در این شب سیاه دل، ستارههای زندگی
به کاغذ سپید من چه بیشمار میشود
غبار سرد خستگی، از این دیار میرود
و جای جای آسمان پر از شرار میشود
کرانه های مهر را به غنچه ها سپردهای
تمام باغها ببین، که گل حصار میشود
دوباره خندههای ما پر از گل محمدی
دوباره روی شاخهها پر از بهار میشود
شعر دوم :
دوباره درمرور غم، به آسمان رسیدهام
به سمت شهر بیکسی چه زود پرکشیدهام
اگر چه آفتاب دل، روانه غروب شد
نگاه شرقی تو را به جان و دل خریدهام
قفس نشین و خسته ام برای دیدنم بیا
بیا ببین به شوق تو ز دامها رهیدهام
سپیده خنده می زند، ستاره برکنار شد
بیا که بی حضور تو ز نور دل بریده ام
بلوغ یک ترانه ام در امتداد زندگی
میان نمنم غزل، ز غصهها چکیدهام
ببین در اوج خستگی، به جای مرگ و دلهره
عطش عطش، شراره امید آفریدهام
انیس آسمان شدم، پرندهوار و پر طپش
هوا که ابر میشود به آسمان پریدهام
شعر سوم :
اینسان که دل به حادثه عشق بستهایم
باران سرودهایم و ز خورشید خستهایم
باران کجاست بر تن عریان آسمان
نیلوفریم در دل مرداب رستهایم
لب میزد از ترانه سبوی نگاهمان
پیوسته آن سبوی غزل را شکستهایم
زنجیر عشق، پای نمیبُرد ای عزیز
از چیست اینکه ریشه آن را گسستهایم
گفتیم تا شبی به دعا سر بر آوریم
سر گشته در برابر عالم نشستهایم
می خواست زارمان کند و عشق سررسید
اینک انیس از بد تقدیر رستهایم
این عشق مثل آب سبکبال و جاری است
خوب است دل به حادثه عشق بستهایم
شعر چهارم :
فصل پيش روی ما ، پايگاه پاييز است
تاک تازه از مستی، دختری دل انگيز است
آتش و عطش دارد، جام سرخ جان او
ساقي و سبو عاشق، از غرور لبريز است
آسمان احساسش ابری است و بارانی
شر شر تمنايش ، ناودان ني ريز است
عاشق است و عصيانگر موبد غزل هايش
صبح صادق آبان ، ساده و سحر خيز است
خون گرم اهوازی ، شال شعر شيرازی
ترد و تازه چون گيلان، نقش فرش تبريز است
انتظار بی پايان، آسمان پر از باران
دشنه ی دقايق ، آه با دلم گلاويز است
از ونوس می پرسی، اعتکاف يعنی چه ؟
سال ها شکيبايی، او دچار پرهيز است
چشم های خيس من، خش خش خيال تو
ذوب میشود شاعر، اين شروع پاييز است
شعر پنجم :
کالسکه آمد پشت در، دنبال مهمان
خورشيد شاعر مي نشيند توي ايوان
روي لباسم تور و مرواريد و شالِ
ابريشم خام پکن، لعل بدخشان
با من بيا، اينجا سراي رقص و نور است
من را ببر تا کاخ ورساي، شامگاهان
هرگز نفهميدم ونوسم، وارث عشق؟
يا دختر دردانـــه ي شاه پريان؟
ريتم پيانو، شانزه ليزه، عصر پاريس
يک والس رويايي، ببوسم در خيابان
درياچه ي قو، قصه ی عشقي قديمي
من باله مي رقصم، ميان برف و باران
اما تو، مشکي پوش شهر روشنايي
تک خال شب، تيهوي بام سبز تهران
من با صداي گرم و گيراي تو شادم
هر صبح با من گفتگو کن، مرد ميدان
انگار غوغا مي کند زنگ صدايت
در گوش هاي تشنه و خاموش ياران
يک سمفوني، ارکستر، يک آفرينش
زنگ صدايت، سايه ي ابر بهاران
زنگ صدايت زمزم صبح بهشت است
مي بارد از اعماق عالم مثل باران
دلچسب و داغ و دلنشين، سبک جديدي
در ثبت احوال غزل آغاز شد، هان
تو شعر مي خواني، جهان جاي جنون است
برگرد راه رفته را با يک دليجان
واژگان کلیدی: اشعار نمونه شعر شاعر شعرهای شعری از یک شعر از غزل غزلیات غزل های غزلی از ونوس جامي پور.