تو یک عاشقانه قدیمی هستی بوی عجیبی از تو به مشام می رسد بویی که در عصرهای گرم تابستانی نهفته است بویی که نمی دانم از دست هایت از موهایت از چشمانت می رسد با این همه بویی از تو به مشام می رسد بویی که در عصرهای گرم تابستانی …
توضیحات بیشتر »شعری از راسیم قاجارا
سالهایت مثل ماهها تند و سریع میگذرند این حرفها را به او می گویم چه می گویم ؟ نمیفهمد ! نمیتواند بفهمد ! چون اگر میفهمید سالهای او نیز مثل ماهها تند و سریع میگذشتند باید مواظبت کرد از دوست داشتنها و کسانی که دوستشان داریم را مواظبت در مقابل …
توضیحات بیشتر »شعری از واقف صمد اوغلو
انسان ها شبیه هم عمر نمی کنند یکی زندگی می کند یکی تحمل انسان ها شبیه هم تحمل نمی کنند یکی تاب می آورد یکی می شکند انسانها شبیه هم نمی شکنند یکی از وسط دو نیم می شود دیگری تکه تکه تکه ها شبیه هم نیستند تکه ای یک …
توضیحات بیشتر »شعری از لی یانگ لی
میشود هرچیزی را زیرش پیدا کرد آوای درختان ، صفحات گمشدهی دریا هرچیزی جز خواب و شب رودخانهای است که پل میزند بین دو کرانهی گفتن و شنفتن، دژی بیدفاع و باکره میشود هر چیزی را زیر آن جای داد : چشمههایی مدفون زیر گل و لای و برگها، خانههای …
توضیحات بیشتر »اشعار ابراهیم نصرالله
شعر نخست : روز اول دستم تابوت روان بر شانه ها را بدرقه کرد فردایش برایم کفنی فرستادند . روز دوم دستم سوی گلی شکوفا پر زد فردایش تابوتی برایم فرستادند . روز سوم فریاد کشیدم می خواهم که زندگی کنم فردایش برایم قاتلی فرستادند . “برگردان : سعید …
توضیحات بیشتر »شعری از ریتا عوده
آیا مرا مجالی نیست که تنم را رها کنم از شیشهی عطر دردم را رها کنم از تابوتهای قبیله و گُردهام را از تختهبند ستم و صورتم را از آینههای وهم تا صدایم را نظارهکنم در جیکجیک پرندگان بر امواج دریا و شناسنامهام را طرح زنم در پچپچ کاغذها …
توضیحات بیشتر »اشعار سمیح القاسم،شاعر فلسطینی
شعر نخست: من به خویشتن نمی اندیشم به گلوله هایی که روی سینه هایم سرخ شده اند به بمب هایی که تکه تکه ام می کنند به آتشی که به جانم افتاده است نمی اندیشم به دخترانی می اندیشم که بوسه هایشان خشکیده است به کودکانی که دستهایشان خالی …
توضیحات بیشتر »اشعار بروژ آکره ای،شاعر عراقی
شعر نخست: بامداد است و چمدانت را بسته ای نه! نمیخواهم در بقچه ی دلت پنهانم کنی می دانم حالا سالهاست دلت را هم تفتیش می کنند مرا سرمه کن و بر چشمت بکش تا سیر ببینمت،تا سیر ببینیم شاید تنهایم که گذاشتی انگار مادرم در دلم رخت می …
توضیحات بیشتر »اشعار مورات هان مونگان
شعر نخست : سال ها پیش بود همان وقت ها که تاریکی خیلی زود بر زمین می نشست همان روز ها که باران نم نم می بارید همان وقت های بازگشت از مدرسه ، از کار که در خانه ها چراغ روشن می شد . سال ها پیش بود …
توضیحات بیشتر »اشعار کژال احمد،شاعر عراقی
شعر نخست: شعری برای آسمان سرودم زمین خود را عصبانی کرد. شعری برای آفتاب سرودم ابر خود را عصبانی کرد. شعری برای باران سرودم تگرگ سنگ بارانم کرد. شعری برای نرگس سرودم دهن خاری پنجه ام را گاز گرفت. شعری برای دلدارم سرودم آمدند و قبرم را کندند ! …
توضیحات بیشتر »اشعار انسی الحاج،شاعر لبنانی
شعر نخست: سوگند یاد می کنم که بر فراز تمام بلندی های آسیایی به رکوع در آیم برای پرستش تو . آه ای شب ! دعایم را قبول کن ای خداوند ! مرا بشنو محبوبم را در دشت ها بکار و ریشه کن اش مکن . تمام روزگاران نیامده را …
توضیحات بیشتر »اشعار نزار قبانی
شعر نخست: برف نگرانم نمیکند حصار یخ رنجم نمیدهد زیرا پایداری میکنم گاهی با شعر و گاهی با عشق… که برای گرم شدن وسیلهی دیگری نیست جز آنکه “دوستت بدارم” شعر دوم: دوستت دارم با تو نرد عشق نمی بازم مثل بچه ها که می گویند: “ ماهی قرمز …
توضیحات بیشتر »