جان من جان مرا چون ضرر از بیماریست

خواجوی کرمانی – غزل شماره 150

جان من جان مرا چون ضرر از بیماریست

نظری کن که به جانم خطر از بیماریست

حال من نرگس بیمار تو داند زآن روی

که در او همچو دل من اثر از بیماریست

هر طبیبی که علاج دل بیمار کند

تو مپندار که او را خبر از بیماریست

تا جدا مانده ام از روی تو ای سیمین بر

رنگ روی من بیدل چو زر از بیماریست

چه شود گر به عیادت قدمی رنجه کنی

که فغانم همه شب تا سحر از بیماریست

من پرستار دو چشم خوش بیمار توام

گر چه بیمار پرستی بتر از بیماریست

تا دلم فتنه ی آن نرگس بیمار تو شد

بر من این واقعه نوعی دگر از بیماریست

چشم بیمار تو پیوسته چو در چشم منست

دل پر درد مرا ناگزر از بیماریست

ای که از چشم تو در هر طرفی بیماریست

قامتم چون سر زلفت مگر از بیماریست

عیب خواجو نتوان کردن اگر بیماریست

هر کسی را که تو بینی گذر از بیماریست

همه بیماری او روز و شب از نرگس توست

ورنه پیوسته مر او را حذر از بیماریست

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest


0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها