وفایی مهابادی – سایر اشعار شماره 15
ای روی تو ابروی تو و آن لب شیرین
هم قبله و هم کعبه و هم جان وفایی
گر سرو نه ای جلوه ی جان بخش چه داری؟
گر ماه نه ای بر سر این چرخ چرایی؟
گفتند که بر چشم کند سرو سهی جای
باور نکنم تا به سر چشم نیایی
چون روی بگردانم از ابروی تو جانا
کارباب وفا را به خدا قبله نمایی
بی نام تو هر چند بود فتح جهان خام
بی خامه ی من هم نبود نامه گشایی
گفتم که بگیرد نمک ساعد شاهم
نامردم اگر باز نگردم چو “وفایی”