نعیم فراشری – تخیلات – شماره ۲
زبان دل
می کند هر دم طبیعت در جهان
راز خود را شرح و اعلان و بیان
گه بگوید با زبان قیل و قال
گه به گفتار مجسم، گه به حال
رازها گوید به گل باد صبا
بلبل شوریده گوید با نوا
جمله موجودات و جمله کائنات
می کنند افشای اسرار و نکات
ابر و باد و موج و بحر و جویبار
کوهسار و مرغزار و سبزه زار
آسمان و اختران و این و آن
سبز گویند و فصیح و تر زبان
بهر آن حق داد دل را این زبان
تا بگوید با وی این راز نهان
این زبان را بشنوند ارباب علم
محرمان راه و راز باب علم