از طلعت تو سیر گلستانم آرزوست
از عارض تو لاله و ریحانم آرزوست
گفتم به دل به چاه فتی دل بکن ز عشق
گفتا مگو که سیب زنخدانم آرزوست
بر یاد آن سیاهی جادوی تیر زن
یک جعبه تیر زانهمه مژگانم آرزوست
شرط وفا به عهد پریشان دلی است زان
آن طره ی عبیر پریشانم آرزوست
دل از کمند مهر تو مشکل دهد که خود
میگفت بارها غل و زندانم آرزوست
صدیق طبع من که مبرا بد از فطن
چشمک زند که غمزه ی فتانم آرزوست
دل میکشد عنان خیال مرا به مصر
از بس که طلعت مه کنعانم آرزوست
لیلی عشق تو چو بپایم نهاد بند
دیوانه گشته کوه و بیابانم آرزوست
دی گفت ای همافر غمدیده غم مخور
کز دیده ی تو لولو مرجانم آرزوست
واژگان کلیدی : ميرزا محمدحسين همافر عراقی،اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،غزل غزلیات غزل های غزلی از،وفس.