دریا
بر پنج شنبه های ساحل
نمک می پاشد،
حالا
ستاره های دریایی
از آب بیرون اند،
شهر
پنجره هایی خاموش در دستش،
و سنجاقک ها
به چه خواب عمیقی
فرو رفته اند.
شب
روی شیشه های پنجره ای
پافشاری می کند
پنجره ای و شاید پرده ای
و کسی آن سو است
با دستانی که
روزی برایم تکان داده بود
واژگان کلیدی: اشعار موسی زنگنه،نمونه شعر موسی زنگنه،شاعر موسی زنگنه،شعری از موسی زنگنه،یک شعر از موسی زنگنه،شعر نو موسی زنگنه،شعرهای موسی زنگنه