ورود-ثبت نام

قیامت میکند بر پا خرام قد دلجویت

مخفی بدخشی – غزل شماره 11

لعل سخنگوی

قیامت میکند بر پا خرام قد دلجویت

بلا می بارد از طرز نگاه چشم جادویت

شود دُر در صدف پنهان و شکر آب اندر نی

در آید در تکلم گر لب لعل سخنگویت

نقاب از ابر بر سر میکند خورشید از خجلت

مه نو شام سر بر میکشد از شرم ابرویت

چو دیدم خال را بر گوشه ی چشمت به دل گفتم

مگر زابرو کمان دار است بر دنبال آهویت

هوای خلد از سرمیل حور از دل برون آرد

بخواند آیه ی زاهد اگر از مصحف رویت

غم تنهایی و نادیدن رویت مرا خوشتر

از آن بزمی که بینم غیر را بنشسته پهلویت

اگر دور است از بزم وصالت روزو شب لیکن

بود این مخفی غمگین ز جان و دل دعا گویت

 

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *