کارم ز عقل راست نشد بر جنون زدم

قصاب کاشانی – غزل شماره 247

کارم ز عقل راست نشد بر جنون زدم

سنگی به شیشه ی فلک واژگون زدم

رنگین نشد ز گریه ی مردانه چهره‌ام

پیمانه را ز میکده ی دل به خون زدم

بنیاد هستی‌ام ز نگاهی به باد رفت

تا چون حباب خیمه به دریای خون زدم

برخاستم ز آتش شوق تو چون سپند

گرم آن‌چنان که نعره ندانم که چون زدم

قصاب برنخاست صدا از یک آشنا

چندان که حلقه بر در دنیای دون زدم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها