قصاب کاشانی – غزل شماره 177
گه انیس دشت و گاهی محرم گلزار باش
وانگه از اسرار هر جا میرسی ستار باش
چند روزی چون خم می تا در این میخانهای
مست کن از خویش عالم را و خود هشیار باش
زود رسوا میشود گندمنمای جوفروش
در نظرها خار و در معنی گل بیخار باش
در کف دهر است سوهان مکافات عمل
پیش از آن وقتی که هموارت کند هموار باش
دهر صحرایی است پرآشوب جای خواب نیست
تا نگه داری ز رهزن خویش را بیدار باش
بهر آتش منت خاشاک از صحرا مکش
چون دل عاشق کباب از شعله ی رخسار باش
زهر را قصاب پازهر است در حکمت دوا
آنچه غفلت کردهای در فکر استغفار باش