آن کس که شبی دیده ی بیدار ندارد

قصاب کاشانی – غزل شماره 145

آن کس که شبی دیده ی بیدار ندارد

راهی به سراپرده ی اسرار ندارد

یک مست می شوق در این مدرسه‌ها نیست

قربان خرابات که هشیار ندارد

فریاد از آن دیده که بی‌ دوست نگرید

ای وای بر آن دل که غم یار ندارد

از کینه بپرداز دل ای سینه که هرگز

راهی به وصال آینه ی تار ندارد

در طینت بد پند و نصیحت ندهد سود

کاری به قضا کج‌روی مار ندارد

در گردن یک شیخ ریاکار ندیدیم

یک سبحه که صد رشته ی زنار ندارد

قصاب در این قافله تجّار وفاییم

داریم متاعی که خریدار ندارد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها