چون خونم از دو دیده ی گریان روان شود

قصاب کاشانی – غزل شماره 122

چون خونم از دو دیده ی گریان روان شود

مژگان ز اشک شاخ گل ارغوان شود

روشن کند چراغ رخش نور آفتاب

روشن چو شمع محفل روحانیان شود

سر برنگیرم از ره کنعان به راه تو

تا خاک من غبار ره کاروان شود

مردیم با وجود که یک جو نداشت مهر

فریاد از آن زمان که به ما مهربان شود

از بس که گفتم و نشنیدم جواب از او

نزدیک شد دمی که زبان استخوان شود

بر وصل نارسیده مرا شرم آب کرد

قصاب چیست چاره چو آتش عیان شود

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها