روز نوروز علاج شب هجران نکند

قصاب کاشانی – غزل شماره 121

روز نوروز علاج شب هجران نکند

رفع غم، بستگی چاک گریبان نکند

عشق سیلاب عظیمی ست مشو غافل از او

خانه‌ای نیست که سیل آید و ویران نکند

عاشق یک جهت آن است که روزی صدبار

میرد از درد و نگاهی سوی درمان نکند

بنده ی پادشهی باش که بر درگه او

نیست موری که بزرگی چو سلیمان نکند

روز اول به سر زلف تو دادم دل را

تا کسی منعم از این حال پریشان نکند

قصد من کن ز نگاهی که مرا تیغ دگر

در جگر کار چو آن خنجر مژگان نکند

هیچ‌جا بر سر راهش نرسیدی قصاب

که تو را از نگهی بی‌سر و سامان نکند

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها