همچو گل سینه ام از آتش دل سوخته است رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره 5 خانه سوزی همچو گل سینه ام از آتش دل سوخته است خانه سوزی صفت آتش افروخته است ادامه نوشته »
نگشتی صيد گیسویی پریشانی نمی دانی رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره 15 نمی دانی نگشتی صيد گیسویی پریشانی نمی دانی برو ناصح، که حال ما نمی دانی نمی دانی رهی ادامه نوشته »
کردم ز ناله منع دل زار خويش را رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره 1 منع دل کردم ز ناله منع دل زار خويش را انداختم به روز جزا کار خويش را ادامه نوشته »
گر وفا دور از تو شد ای خرمن گل، دور نیست رهی معیری – غزلیات ناتمام شماره 6 خرمن گل گر وفا دور از تو شد ای خرمن گل، دور نیست همدمی با چون تو ادامه نوشته »