به لاله دوش نسرین گفت برخیزیم مستانه

به لاله دوش نسرین گفت برخیزیم مستانه

به دامان گل تازه درآویزیم مستانه

چو باده بر سر باده خوریم از گلرخ ساده

بیا تا چون گل و لاله درآمیزیم مستانه

چو نرگس شوخ چشم آمد سمن را رشک و خشم آمد

به نسرین گفت تا ما هم براستیزیم مستانه

بت گلروی چون شکر چو غنچه بسته بود آن در

چو در بگشاد وقت آمد که درریزیم مستانه

که جان‌ها کز الست آمد بسی بی‌خویش و مست آمد

از آن در آب و گل هر دم همی‌لغزیم مستانه

دلا تو اندر این شادی ز سرو آموز آزادی

که تا از جرم و از توبه بپرهیزیم مستانه

صلاح دیده ره بین صلاح الدین صلاح الدین

برای او ز خود شاید که بگریزیم مستانه

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها