ای بکرده رخت عشاقان گرو

ای بکرده رخت عشاقان گرو

خون مریز این عاشقان را و مرو

بر سر ره تو ز خون آثار بین

هر طرف تو نعره خونین شنو

گفتم این دل را که چوگانش ببین

گر یکی گویی در آن چوگان بدو

گفت دل کاندر خم چوگان او

کهنه گشتم صد هزاران بار و نو

کی نهان گردد ز چوگان گوی دل

کاندر آن صحرا نه چاه است و نه گو

گربه جان عطسه شیر ازل

شیر لرزد چون کند آن گربه مو

زر کان شمس تبریزی است این

صاف باشد گر بجویی جو به جو

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها