بیار باده که دیر است در خمار توام بیار باده که دیر است در خمار توام اگر چه دلق کشانم نه یار غار توام بیار رطل و سبو کارم از قدح بگذشت غلام ادامه نوشته »
بیا هر کس که می خواهد که تا با وی گرو بندم بیا هر کس که می خواهد که تا با وی گرو بندم که سنگ خاره جان گیرد بپیوند خداوندم همیگفتم به گل روزی زهی خندان ادامه نوشته »
هله رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم هله رفتیم و گرانی ز جمالت بردیم جهت توشه ره ذکر وصالت بردیم تا که ما را و تو را تذکرهای باشد یاد دل خسته ادامه نوشته »
بیار باده که اندر خمار خمارم بیار باده که اندر خمار خمارم خدا گرفت مرا زان چنین گرفتارم بیار جام شرابی که رشک خورشید است به جان عشق که از غیر ادامه نوشته »