ورود-ثبت نام

شعری از عقیل پورجمالی

باز هم نصفه شب و تاب و تبی تکراری

دلبرم! دختر مهتاب! تو هم بیداری؟

گل شب بوی غزل ریز! مزاحم نشوم

وقت داری کمی از روی غمم برداری؟

میشود دست به بغضم بکشی؟ بی زحمت

میشود گوش به آهنگ دلم بسپاری؟

“یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم”

خسته ام،خسته از این زندگی اجباری

شده مخروبه بنای دل کج بنیادم

شاعری را چه به وصله زدن و معماری

خسته ام،منتظر معجزه ی تازه ایم

تو بیایی به دلم دین نویی می آری

کاش پایان غم من به خودت ختم شود

کاش شیرین شود این درد و غم تکراری


واژگان کلیدی : اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،غزل غزلیات غزل های غزلی از،عقيل پورجمالي.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کاربران ناشناس
میهمان
کاربران ناشناس
مرداد 6, 1402 1:04 ب.ظ

عالی