سیری ز تپیدن دل بیتاب ندارد

صائب تبریزی- غزل شماره 4341

سیری ز تپیدن دل بیتاب ندارد

آسودگی این قطرۀ سیماب ندارد

بر صاف ضمیران سخن سخت گران نیست

پروای شکست آینۀ آب ندارد

شبنم چه طراوت دهد این لاله ستان را؟

سیری جگر سوخته از آب ندارد

بیدار نگردد دل غافل به نصیحت

از خار حذر پای گرانخواب ندارد

با جبهۀ وا کرده چه سازد غم عالم؟

ساغر خطر از زور می ناب ندارد

از خال نگردید فروغ رخ او کم

از داغ حذر لالۀ سیراب ندارد

چون موج رود آن که درین بحر سراسر

مسکین خبر از عقدۀ گرداب ندارد

ماهی چو زند بر لب خود مُهر خموشی

اندیشه ز گیرایی قلاب ندارد

از نقش و نگارست دل حق طلبان پاک

دیوار حرم صورت محراب ندارد

همصحبتی ساده دلان صیقل روح است

بر در زن ازان خانه که مهتاب ندارد

گشته است ز بس محو مُسبب نظر او

صائب خبر از عالم اسباب ندارد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها