از روی آتشین تو دل آب می شود

صائب تبریزی- غزل شماره 4272

از روی آتشین تو دل آب می شود

کوهِ شکیب چشمۀ سیماب می شود

موج سراب سلسله جنبان تشنگی است

پروانه بیقرار ز مهتاب می شود

در وجه کیمیا زر خود خرج کردن است

هر خرده ای که صرف می ناب می شود

از پیچ و تاب رشتۀ عمرش شود گره

هر قطره ای که گوهر شاداب می شود

چون در نماز جمع کنم دل، که سبحه را

سرگشتگی زیاده ز محراب می شود

شبنم ز چشم باز گل از آفتاب چید

این راه طی به دیدۀ بیخواب می شود

مگسل ز اهل شوق که واصل شود به بحر

خار و خسی که همره سیلاب می شود

اشک ندامت است مکافات چشم شور

تا می رسد به زخم نمک آب می شود

بی مزد نیست گریۀ شبهای انتظار

آخر بیاض دیده شکرخواب می شود

پاپی که در مقام رضا گردد استوار

دستِ تسلیِ دلِ بیتاب می شود

غفلت ز بس که در جگرم ریشه کرده است

صائب نمک به دیدۀ من خواب می شود

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها