عاشق حذر ز آتشِ سودا نمی کند

صائب تبریزی- غزل شماره 4205

عاشق حذر ز آتشِ سودا نمی کند

مجنون ز چشم شیر محابا نمی کند

رطل گران نکرد دوا رعشۀ مرا

لنگر علاج شورش دریا نمی کند

گرد سبک عنان چه گرانی برد ز کوه؟

صندل علاج دردسر ما نمی کند

افروخت شمع طور ز بیتابی کلیم

کاری که صبر کرد تقاضا نمی کند

ارزانی خموشی و بند گران اوست

حرفی که چون نسیم دلی وا نمی کند

حج پیاده در قدم اهل دل بود

صائب چرا زیارت دلها نمی کند؟

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها