گلزار جوش حسن خداداد می‌زند

صائب تبریزی- غزل شماره 4162

گلزار جوش حسن خداداد می‌زند

باغ از شکوفه موج پریزاد می‌زند

خون لاله لاله می‌چکد از تیغِ کوهسار

طاوس سر ز بیضۀ فولاد می‌زند

چون عندلیب هرکه قدم در چمن گذاشت

بی‌اختیار بر در فریاد می‌زند

هر لاله‌ای که سر زند از کوه بیستون

ساغر به طاق ابروی فرهاد می‌زند

عاشق به هیچ وجه تسلی نمی‌شود

در وصل، عندلیب همان داد می‌زند

صائب به روی خود در غم باز می‌کند

هرکس که خنده بر من ناشاد می‌زند

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها