عیش جهان به رند می آشام داده اند

صائب تبریزی- غزل شماره 4137

عیش جهان به رند می آشام داده اند

خط مسلمی به لب جام داده اند

از بر گریز حادثه ریزند گل به جیب

آزادگان که ترک سرانجام داده اند

آسودگی ز خاطر نام آوران مجو

کاین منزلت به مردم گمنام داده اند

جمعی که حلقه بر در ابرام می زنند

با خود قرار تلخی دشنام داده اند

از جستجوی رزق چه آسوده خاطرست

آن را که دانه از گره دام داده اند

مالیده اند بر لب خود خاک، عاشقان

از دور بوسه گر به لب بام داده اند

ترسم ز بوسۀ لب ساقی کنند کم

بوسی که میکشان به لب جام داده اند

هرگز نصیب بوسه ربایان نگشته است

ما را حلاوتی که ز پیغام داده اند

عذرم بجاست پخته اگر دیر می شوم

شیر مرا ز صبح ازل خام داده اند

نقصان نکرده است کسی از ملایمت

قند از زبان چرب به بادام داده اند

تیغ فسان کشیدۀ میدان جرأتند

آنها که تن به سختی ایام داده اند

از خود گسستگان ز جان دست شسته را

در راه سیل لنگر آرام داده اند

جمعی که دیده اند سرانجام بیخودی

نقد حیات خویش به یک جام داده اند

پر سر کشی مکن که ز آغوش فاخته است

هر سرو را که در چمن اندام داده اند

از شوق کعبه چشم تو کردند اگر سفید

منشین ز پا که جامۀ احرام داده اند

صائب چه فارغند ز اندیشۀ حساب

جمعی که کار آخرت انجام داده اند

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها