هر ناله کی به خلوت جانانه می رسد؟

صائب تبریزی- غزل شماره 4087

هر ناله کی به خلوت جانانه می رسد؟

آنجا کمند نعرۀ مستانه می رسد

دل را گناه نیست در افشای راز عشق

بوی کباب زود به هر خانه می رسد

مردانه است چرخ در آزار اهل دل

زور نُه آسیا به همین دانه می رسد

از مهر و ماه دیدۀ یعقوب فارغ است

از غیب روشنایی این خانه می رسد

دلهای خام رابه خرابات راه نیست

انگور چون رسید به میخانه می رسد

آیینه دار فیض بود جبهۀ گشاد

اول فروغ مهر به ویرانه می رسد

در ابر شیشه آب مروت نمانده است

ورنه دماغ ما به دو پیمانه می رسد

خاکش به چشم باد صبا سرمه میکشد

تا اشک شمع بر سر پروانه می رسد

در غور معنی از ره صورت توان رسید

مشق خداپرست به بتخانه می رسد

احسان روزگار غلط بخش همچو گنج

گاهی به مار و گاه به ویرانه می رسد

فیض سپهر را دل بیدار می برد

در شیشه هر چه هست به پیمانه می رسد

صائب دل رمیدۀ ما بس که نازک است

ز آواز پا شکست به این خانه می رسد

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها