دلی که آتش روی تواش کباب کند

صائب تبریزی- غزل شماره 3926

دلی که آتش روی تواش کباب کند

ز اشک شادی خود مستی شراب کند

فغان که بادۀ مردافکنی نمی یابم

که چشم شوخ تو بیرحم را به خواب کند

تو چون در آیینه بینی، عجب تماشایی است

که آفتاب تماشای آفتاب کند

سزای مرهم کافورِ سرد مهران است

جراحتی که شکایت ز مشک ناب کند

به حرف تلخ مرا مشفقی که توبه دهد

علاج بیخودی بلبل از گلاب کند

نظر ز تازه خطان دوختن به آن ماند

که در بهار کسی توبه از شراب کند

از آن دو زلف تو زانوی خویش ته کرده است

که پیش موی میان مشق پیچ و تاب کند

ز گرد، رهزنِ صد کاروانِ هوش شود

دلی که گردش چشم تواش خراب کند

سراغ قبله کند در حرم، سبک عقلی

که جای بوسه ز روی تو انتخاب کند

حدیث توبه رها کن که غفلت صائب

ازان گذشته که اندیشۀ صواب کند

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها