سبکروان ز غم روزگار بیخبرند

صائب تبریزی- غزل شماره 3912

سبکروان ز غم روزگار بیخبرند

چو دامن فلک از زخم خار بیخبرند

جهان به دیدۀ روشندلان نمی آید

ستاره های فلک از غبار بیخبرند

جماعتی که نفس ناشمرده خرج کنند

ز خرده گیری روز شمار بیخبرند

درون پرده گروهی که باده می نوشند

ز پرده سوزی صبح خمار بیخبرند

جماعتی که به جمعیت جهان شادند

ز سنگ تفرقۀ روزگار بیخبرند

درین بساط، چو آیینه سیه پردازان

ز نقش نیک و بد روزگار بیخبرند

فکنده اند گروهی که در جهان لنگر

ز خوش عنانی لیل و نهار بیخبرند

چه نعمتی است که این دیده های کوته بین

ز حسن عاقبت انتظار بیخبرند

ز روی تازۀ فصل بهار، سوختگان

چو لاله از جگر داغدار بیخبرند

چو سرو مردم آزاده در جهان صائب

ز انقلاب خزان و بهار بیخبرند

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها