صائب تبریزی- غزل شماره 3822
ز جوش نشأه ز مغزم بهار می خیزد
ز فیض اشک گلم از کنار می خیزد
چنین که گوشۀ ابروی صیقل است بلند
کجا ز آینۀ ما غبار می خیزد؟
به هر چمن که چو طاوس جلوه گر گردی
تذرو رنگ ز شاخ بهار می خیزد
به داغ سینۀ صائب به چشم کم منگر
جنون ز دامن این لاله زار می خیزد