کسی که عیب ترا پیش چشم بنگارد

صائب تبریزی- غزل شماره 3709

کسی که عیب ترا پیش چشم بنگارد

ببوس دیدۀ او را که بر تو حق دارد

ز فوت مطلب جزئی مشو غمین که فلک

ستاره می برد و آفتاب می آرد

به دست غم نشود مبتلا گریبانش

کسی که دامن شب را ز دست نگذارد

به جای خون ز رگ و ریشه اش برآرد دود

به دست درد، دلی را که عشق بفشارد

کسی است صاحب خرمن درین تماشاگاه

که غیر اشک دگر دانه ای نمی کارد

بزرگ اوست که بر خاک همچو سایۀ ابر

چنان رود که دل مور را نیازارد

میان اهل سخن گفتگوی اوست تمام

که هیچ طایفه را بی نصیب نگذارد

تو برخلافِ بَدان تخمِ نیکنامی کار

که هرکس آن درود از جهان که می کارد

چو دور عقده گشایی به من رسد صائب

به ناخنِ مه نو چرخ پشت سر خارد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها