شوقم از نامه به وصل تو فزونتر گردید

صائب تبریزی- غزل شماره 3643

شوقم از نامه به وصل تو فزونتر گردید

نامه بر آتش من دامن دیگر گردید

از بهار چمن افروز بود برگ گلی

آنچه از حسن تو در دیده مصور گردید

می شود روزنه اش ناف غزالان ختن

خانۀ هرکه ازان زلف معطر گردید

خیره از دیدن خورشید قیامت نشود

دیدۀ هرکه ز روی تو منور گردید

عشق روشندل اگر نیست ز اولاد خلیل

از چه آتش گل و ریحان به سمندر گردید؟

در شب وصل ز محرومی من آگاه است

تشنه هرکس ز لب آب بقا بر گردید

همچو آیینه شدم دیدۀ حیران همه تن

تا مرا دولت دیدار میسر گردید

آن کس از کوردلان است که از خودرایی

نتواند ز غلط کردۀ خود بر گردید

هست دلچسب تر از قند مکرر صائب

سخن طوطی ما گرچه مکرر گردید

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها