نفس را مطلق عنان رزق فراوان می‌کند

صائب تبریزی- غزل شماره 2560

 

نفس را مطلق عنان رزق فراوان می‌کند

توسن سرکش چو میدان یافت طوفان می‌کند

ناقصان را صحبت روشن‌ضمیران کیمیاست

خاک را زر پرتو خورشید تابان می‌کند

تازه می‌گردد ز چشم اشکباری جان ما

مجلس ما را گل ابری گلستان می‌کند

می‌گشاید دل ز آه سرد اهل درد را

غنچه‌ها را گر نسیم صبح خندان می‌کند

از مروّت نیست تندی با پناه‌آوردگان

ورنه نی در ناخن شیران نیستان می‌کند

زال دنیا سخت می‌گیرد به ارباب صلاح

مصر را عصمت به یوسف چاه و زندان می‌کند

خون حنای عید باشد کشتۀ معشوق را

شمع بیجا گریه بر خاک شهیدان می‌کند

قرب نیکان خاکساران را کند با آبرو

این سفال خشک را سیراب ریحان می‌کند

چوب منع از قرب مانع نیست دوراندیش را

بلبل ما در قفس سیر گلستان می‌کند

از لباس زر چه حاصل فلس روی‌اندود را؟

کی دل تاریک را روشن چراغان می‌کند؟

ظلمت شب چشم رهزن را جواهر سرمه است

خط کجا آن دشمن دین را مسلمان می‌کند؟

سایۀ اقبالمندان است مفتاح امید

مور را صاحب سخن صائب سلیمان می‌کند

 

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها