فکر جمعیّت عبث دل را پریشان می‌کند

صائب تبریزی- غزل شماره 2558

فکر جمعیّت عبث دل را پریشان می‌کند

آن که سر داده است ما را فکر سامان می‌کند

نرم کن دل را به آه آتشین کاین مشت خون

سخت چون گردید، در تن کار پیکان می‌کند

هرکه زد بر آتش خشم آب، مانند خلیل

آتش سوزنده را بر خود گلستان می‌کند

می‌کند از راه احسان بنده صد دیوانه را

کودکان را هر که آزاد از دبستان می‌کند

لذّت آزادگی یارب بر او بادا حرام

بندۀ خود خلق را هرکس به احسان می‌کند

خرج ابر از کیسۀ دریاست، حیرانم چرا

این قدر استادگی با تشنه جانان می‌کند

غیرت آرد خون بحر پاک گوهر را به جوش

چون صدف لب باز پیش ابر نیسان می‌کند

در چنین وقتی که می‌ریزد ز هم اوراق عمر

صائب از غفلت همان ترتیب دیوان می‌کند

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها