کوچه گرد بیخودی را خانمان در کار نیست

صائب تبریزی- غزل شماره 1266

 

کوچه گرد بیخودی را خانمان در کار نیست

شاهباز لامکان را آشیان در کار نیست

بست بر من ریزش پیر مغان راه سؤال

در میان بحر ماهی را زبان در کار نیست

بی دلیل و رهنما سیلاب واصل شد به بحر

جذبه ای گر هست ازان سو، کاروان در کار نیست

عندلیب از بوی گل در بیضه مستی می کند

چون غذا افتاد روحانی، دهان در کار نیست

دورباشی نیست حاجت روی شرم آلود را

باغ چون دربسته باشد باغبان در کار نیست

عارفان پیش از اجل ترک علایق کرده اند

دل چو شد سرد از جهان باد خزان در کار نیست

از هوسناکان سراغ کوی جانان را مپرس

جنبش تیر هوایی را نشان در کار نیست

جوش گل باشد سبک جولانتر از سیل بهار

مرغ زیرک را درین باغ آشیان در کار نیست

می برد کف را سبکباری ز دریا بر کنار

کشتی بی لنگران را بادبان در کار نیست

سنگ را پاسنگ حاجت نیست چون باشد تمام

چشم ما را پردۀ خواب گران در کار نیست

تا نمی گردد صفیر خامۀ صائب بلند

هایهویی در میان بلبلان در کار نیست

 

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها