ای آفتاب اوج معانی که از علو

خواجوی کرمانی – قطعه شماره 50

کتب الی ملک الواعظین ظهیرالدین طوطی الواعظ

ای آفتاب اوج معانی که از علو

قدرت ورای کنگره قصر مشتریست

وی صدر روزگار که صدر رفیع تو

بالاتر از مدارج نه چرخ چنبریست

رشحی ز نهر جود تو دریای قلزم است

عکسی ز نور رای تو خورشید خاوریست

هر چند رایت از ید بیضا نمونه ای ست

لیکن بدایع سخنت سحر سامریست

باشد غذای طوطی شیرین سخن شکر

شیرین تر آنکه طوطی نطق تو شکّریست

بیم است تا حسود تو از غصّه جان دهد

زینسان که شیوه ی سخنت روح پروریست

ادراک هر کسی نرسد در دقایقت

کار کسیست قیمت جوهر که جوهریست

چون ظاهرست در سخنت نطق عیسوی

سر پیش لطف طبع تو ننهادن از خریست

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها