گفت با من یکی ز فیروزان

خواجوی کرمانی – قطعه شماره 42

گفت با من یکی ز فیروزان

که چه بودت ز آمدن مقصود

شهر بگذاشتی و بگذشتی

از مقامی که بود معدن جود

وآمدی سوی محنت آبادی

که نباشد درو کرم موجود

این زمان با وجود حاکم ما

جود را نیست در زمانه وجود

سیم ویسه است و شاه ما رامین

زر ایاز است و میر ما محمود

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها